بدون عنوان
هستی در سن دو سالگی در نی نی لای لای خوابیده
به نام مهربانتر از مادر
به نام مهربانتر از مادر اولین سپاس به حضرت دوست که هر چه هست از اوست . وقتی کوچک بودی تو را با رواندازهایی می پوشاندم و در برابر هوای سرد شبانه محافظت می کردم ، ولی حالا که برومند شده ای و دور از دسترس ، دستهایم را بهم گره می کنم و تو را با دعا می پوشانم ! دخترم هستی جان ! تو سه ماه دیگر به مدرسه می روی و من تازه برایت یک وبلاگ در نی نی وبلاگ طراحی کردم . این تأخیر به خاطر تنبلی و یا ندانستن نبوده است بلکه به خاطر نتوانستن بوده است چرا که من به خاطر آنکه با خرید کامپیوتر یک مشکل بغرنج بر مشکلاتم اضافه نکنم و دائماً بر سر آن با هم جدال نداشته باشیم هنوز کامپیوتر نخریده ام و الآن امکان اجرای این کار از یک طریق دی...
نویسنده :
مامان زهره
11:36
بدون عنوان
هستی جان دخترم ! هر پگاه با خود بگو : حالا که فقط خودمان هستیم می خواهم رازی در با تو در میان بگذارم وآن راز شادمانی است و آن است که هر گز شبی را با این فکر که در گوشه ای از این جهان با کسی دشمنی داری و یا متنفری و یا رنجشی داری سر بر بالش نگذاری . وقتی از کسی متنفری ناخودآگاه به آن شخص بیشتر فکر کرده و آرامشت را از بین می بری . دیگر آنکه برای به دست آوردن آرامش ، هر گونه طعنه و ریشخند و گله و شکایت را از گفتارت حذف کن . هیچ گونه توقع و انتظاری از اطرافیانت نداشته باش و اگر به کسی خوبی کردی هرگز توقع بازگشت و جبران نداشته باش. خوبی کن تنها برای خوبی ، گذشت کن تنها برای گذشت و محبت...
نویسنده :
مامان زهره
9:44