و از خدا جز خدا نخواه
و از خدا جز خدا نخواه
به نام یکتای بی همتا
اولین سپاس به حضرت دوست که همه چیز در ید قدرت اوست .
و از خدا جز خدا نخواه كه خدا براي همه بس است و چيزهاي ديگر را بگذار براي آنها كه به غير خدا دل خوش كرده اند .
روز قسمت بود . خدا هستی را قسمت میکرد.خدا گفت: چیزی ازمن بخواهید هر چه باشد شما را خواهم داد . سهمتان را از هستی طلب کنید زیرا خدا بخشنده است و هر که آمد چیزی خواست.یکی بالی برای پریدن و دیگری پایی برایدویدن.یکی جثه ای بزرگ خواست و آن یکی چشمانی تیز.یکی دریا را انتخاب کرد و یکیآسمان رادر این میان کرمی کوچک جلو آمد و به خدا گفت : خدایا من چیز زیادی ازاین هستی نمی خواهم.نه چشمانی تیز ونه جثه ای بزرگ نه بال و نه پایی ونه آسمان ونهدریا. تنها کمی از خودت.تنها کمی از خودت را به من بده و خدا کمی نور به اوداد. نام او کرم شب تاب شد.خدا گفت: آن که نوری با خود دارد بزرگ است.حتی اگر بهقدر ذره ای باشد تو حالا همان خورشیدی که گاهی زیر برگ کوچکی پنهان می شوی و روبه دیگران گفت: کاش می دانستید که این کرم کوچک بهترین را خواست.زیرا که از خدا جزخدا نباید خواست .